مترجم : بهروزی
منبع:راسخون

 

لوئیس پاستور به خاطر کشفیات مهم خود در زمینه‌ی علل بیماری‌ها و پیش گیری از آنها، واکسیناسیون و فرآیند پاستوریزه کردن، مشهور است. برای این که در مورد اقدامات این دانشمند بزرگ بیشتر بدانید، باید این مقاله را بخوانید.
شانس و اقبال در حوزه‌ی مشاهده، فقط به نفع ذهن آماده است. پاستور
لوئیس پاستور، شیمی‌دان و میکرو بیولوژیست فرانسوی است که پدر علم میکرو بیولوژی نیز به او گفته می‌شود. پاستور به خاطر تحقیق پیشگام خود در تشخیص علت بیماری‌ها و پیشنهاد روش‌هایی برای پیش گیری از آنها، بهتر شناخته می‌شود. او اصول واکسیناسیون و تخمیر میکروبی را کشف کرد و فرآیند پاستوریزه کردن را طراحی کرد. این مقاله، اقدامات مهم این دانشمند بزرگ را لیست کرده است.
اوایل زندگی :
پاستور در شهر دول فرانسه در 27 دسامبر سال 1822 در یک خانواده‌ی دباغ فقیر به دنیا آمد. او در درس و تحصیل شاگرد متوسطی بود اما در طراحی و نقاشی جایزه دریافت کرده بود. پاستور سخت کوش بود و مدرک لیسانس خود را از کالج Royal de Besançon پاریس دریافت کرد و مدرک دکترای خود را نیز در سال 1847 گرفت. او سالهای زیادی از زندگی خود را مشغول تدریس و انجام تحقیق و پژوهش در Dijon and Strasbourg بود تا این که در سال 1854 به دانشگاه لیل رفت و پروفسور شیمی شد.
اقدامات و کمک‌های لوئیس پاستور :
عدم تقارن مولکولی :
دانستن نحوه‌ی شگفت آوری، اولین گام ذهن به سمت کشف است. پاستور
پاستور کار خود را به عنوان شیمی‌دان با مطالعه‌ی کریستالوگرافی که شاخه‌ی نو ظهوری از علم در آن زمان بود، شروع کرد. پروژه‌ی او شامل تبلور و کریستالی کردن ترکیب‌های آلی مختلف بود.
او با اسید تارتاریک شروع کرد که بلورهای آن به مقدار زیادی در رسوبات وجود داشتند. دومین رسوب اسیدی به نام اسید پارا تارتاریک و یا اسید راسمیک نیز در بشکه‌ها یافت می‌شد. ساختار آنها مشابه و عین هم بود اما اسید تارتاریک در محلول، پرتو نور پلاریزه را به سمت راست می‌چرخاند ولی در اسید پارا تارتاریک این اتفاق نمی‌افتاد. این موضوع او را آشفته کرد و متقاعد ساخت که تفاوتی در ساختار داخلی این ترکیب‌ها وجود دارد.
بعد از بررسی فوری، پاستور کشف کرد که هیچ تفاوتی در کریستال‌های اسید تارتاریک وجود ندارد اما دو نوع کریستال در اسید پارا تارتاریک یافت که تصاویر آینه‌ای هم دیگر بودند. در نتیجه او یک شاخه‌ی جدید از شیمی به نام شیمی فضایی را بنیان گذاری کرد.
او پیشنهاد کرد که این عدم تقارن، در موجودات زنده نقش ایفا می‌کند و آنها مولکول‌های فقط یک جهت ویژه را تولید می‌کنند. این موضوع او را شگفت زده ساخت و او مطالعات خود را بر روی تخمیر الکل شروع کرد.
پاستوریزه کردن :
پاستور شور و اشتیاق فراوانی برای روش علمی که برای انجام آزمایشات خود به کار می‌برد، داشت. پاستور با یک سری آزمایشات نشان داد که تخمیر، نتیجه‌ی رشد میکرو ارگانیسم‌ها است.
پاستور بعد از مشاهده با میکروسکوپ دریافت که بعد از پیرسازی مناسب محلول، سلول‌های مخمر به وجود می‌‌آیند. اما محلول فاسد شده، به خاطر حضور سلول‌های باکتری که اسید لاکتیک را تولید می‌کنند، طعم ترشی دارد. او پیشنهاد داد که محلول را به آرامی تا دمای 120 درجه‌ی فارنهایت حرارت دهند و سپس سرد کنند تا باکتری‌ها از بین بروند. او هم چنین پیشنهاد داد که تمیزی مناسب را حفظ کنند تا از خراب شدن محلول جلوگیری شود. این روش کشتن میکرو ارگانیسم‌ها توسط حرارت دهی، در مایعات و مواد غذایی فاسد شدنی مثل شیر به کار می‌رود. امروزه این روش پاستوریزه کردن نامیده می‌شود.
او مفهوم تنفس غیر هوازی را مطرح کرد – فرآیندی که در عدم حضور اکسیژن رخ می‌دهد اما شامل موجودات زنده‌ای مثل مخمر است. در طول چندین سال بعدی، او میکرو ارگانیسم‌هایی را شناسایی کرد که مسئول تخمیر و فاسد کردن سرکه بودند.
تولید خودبخود :
هر فردی که عادت کرده است سخت کار کند نمی‌تواند بدون آن زندگی کند. کار، بنیان هر چیزی در دنیا است. پاستور
پاستور به سخت کوشی و استقامت اعتقاد داشت. او به کار خود در مورد میکرو ارگانیسم‌ها و هستی آنها ادامه داد. تولید خودبخود زندگی که طبق آن، زندگی می‌تواند به طور خودبخود از ماده‌ی تجزیه شده به وجود بیاید، یک تصور در آن زمان بود. اما پاستور بعد از کارش بر روی تخمیر، تصمیم گرفت که جوابی برای آن پیدا کند.
او نشان داد که وقتی آبگوشت در فلاسک گردن قویی حرارت داده می‌شود، استریلیزه می‌شود. این فلاسک گردن درازی دارد و از ورود ذرات گرد و غبار و آلاینده‌های دیگر به بدنه‌ی فلاسک جلوگیری می‌کند. اما اگر آبگوشت در معرض هوا قرار گیرد، با حضور میکرو ارگانیسم‌ها تیره می‌شود. در نتیجه او تئوری تولید خودبخود را رد کرد.
تئوری میکروب :
نقش موجودات بی‌اندازه کوچک در طبیعت، بی‌اندازه بزرگ است. پاستور
او همان تئوری فاسد شدن نوشیدنی‌ها به خاطر میکرو ارگانیسم‌ها را، برای بیماری‌های انسانی نیز به کار برد. او فرض کرد که اگر تخمیر توسط میکروب‌ها ایجاد شده باشد، پس علت بیماری‌های مسری نیز همان خواهد بود. فرضیه‌ی او بعد از مطالعه‌ی بیماری‌های کرم‌های ابریشم، سیاه زخم و وبای مرغ، اعتبار یافت.
درمان بیماری کرم ابریشم :
در سال 1865، یک بیماری اسرار آمیز ویرانگر، در حال نابود کردن صنعت ابریشم فرانسه بود. او حضور میکروب‌هایی را که موجب بیماری شده بودند ثابت کرد و حذف تمام کرم‌های ابریشم نامناسب را پیشنهاد داد. او امکان انتخاب تخم‌های کرم ابریشم سالم و حفاظت از آنها را فراهم ساخت. این کار از انتشار و سرایت میکروب‌های عامل بیماری جلوگیری کرد در نتیجه صنعت ابریشم را از بلای بزرگی حفظ کرد.
واکسن‌هایی برای وبای مرغ و سیاه زخم :
اولین بیماری که پاستور، واکسنی برای آن ایجاد کرد، وبای مرغ بود. او به طور اتفاقی کشف کرد که میکروب‌های وبای مرغ خاصیت عفونی خود را از دست دادند و در طول تولیدهای زیاد، ضعیف شدند. بعد از مایه کوبی مرغ‌ها با شکل تضعیف شده‌ی بیماری زاها، آنها نسبت به شکل قوی، مقاوم شدند و به بیماری مبتلا نشدند. در نتیجه مرغ‌ها در برابر بیماری واکسینه شدند.
او همین روش را برای بیماری سیاه زخم در گوسفندان به کار برد. بعد از مایه کوبی شکل تضعیف شده‌ی باسیل‌ها، گوسفندان واکسینه شدند. این آزمایش، موفقیت بزرگی بود و مردم زیادی را در مورد اعتبار و درستی آزمایشات پاستور متقاعد کرد.
ایجاد واکسن هاری :
او بعد از موفقیت در بیماری‌های حیوانی، تمرکزش را به سمت بیماری‌های انسانی معطوف کرد. هاری یک بیماری ترسناک در آن زمان بود. پاستور قادر نشد میکروب‌های عامل بیماری را زیر میکروسکوپ مشاهده کند (امروزه می‌دانیم که ویروس است). او روش‌های جدیدی را برای مقابله با بیماری ابداع کرد و خرگوش‌هایی را برای آزمایشات خود انتخاب کرد. او در این آزمایشات، واکسن هاری را از مایع ستون فقرات خرگوش‌های آلوده ایجاد کرد. واکسن، اولین بار در سال 1885 بر روی پسر 9 ساله‌ای به نام جوزف میستر که توسط سگ چابکی گاز زده شده بود، تست شد. بعد از یک سری شوک‌ها و تکان‌ها به خاطر واکسن جدید، پسر علایم کشنده‌ی بیماری را نگرفت. در نتیجه او علیه هاری واکسینه شد.
موفقیت واکسن هاری باعث شهرت و شناخت او شد که به خوبی شایسته‌ی آن بود. علاوه بر درآمدهای مالی و کمک از کمپین صندوق بین المللی، انستیتو پاستور نیز ساخته شد.